روایت یک شاهد عینی از ایران «وَبا زده» در ۱۶۳ سال پیش: مردم به توصیه‌ها گوش نمی‌دادند، مثل همیشه آب‌های جوی را می‌نوشیدند / می‌گفتند مرض از طرف خدا می‌آید، اگر خدا خواست ما خواهیم مرد وگرنه زنده خواهیم ماند / مردم چنان می‌مردند که گویی برگ از درخت می‌ریزد

مردم چنان می‌مردند که گویی برگ از درخت می‌ریزد و با این‌که در تهران آماری برای تعیین شمار بیماران وجود ندارد مع ذلک من تصور می‌نمایم که بیش از یک‌سوم سکنه شهر تهران بر اثر وبا مردند./ اصول قرنطینه که حتی در اعصار قدیم هم معمول بوده در این کشور معمول نیست و به همین جهت یک بیماری مسری به سرعت برق در اطراف کشور منتشر می‌گردد و فقط فرا رسیدن فصل زمستان و یا اعجاز خدایی آن را قطع می‌نمایند.